در روزهای اخیر، اصطلاح «توسعه از طریق ایمان» را بسیار شنیده‌ایم. این اصطلاح در برنامه‌ی شبکه‌های ماهواره‌ای با عنوان «حج کنش‌گرا» ساخته‌ی گروه «زندگی‌سازان» متداول است. 

شهروندان علاقمند به تغییرات، هنگام سخن گفتن از «اصلاحات» تمام مسائل کشورهای عربی و اسلامی را بررسی کردند؛ اما در این میان انسان مؤمن در فرایند اصلاحات چه نقشی دارد؟ 

با آنکه در بسیاری موارد از قرآن، ایمان در کنار اصلاح آمده است، بسیاری این دو را از هم تفکیک می‌کنند و ایمان را در آیین‌ها و عبادات خلاصه می‌کنند. گویی آنان ایمان را از آن روحش که خداوند برای زیست آدمیان و آبادانی زمین می‌خواهد، تهی می‌کنند. ایمان و اصلاح دو روی یک سکه‌اند. مؤمن راستین است که دو روی یک سکه را در کنار هم می‌گذارد و تنها به یک روی سکه بسنده نمی‌کند. برخی مردم تنها روی نخست سکه یعنی ایمان را می‌بینند که در پنج رکن اسلام تجلی یافته است و می‌پندارند که با پاسداری از نماز و روزه و زکات و حج، ایمان خود را کامل ساخته‌اند. برخی دیگر بر این باورند که آبادانی زمین و اصلاح آن، از ایمان و اسلام کاملا جداست. آنان می‌پندارند که مؤمنان هیچ‌گاه نمی‌توانند در فرایند اصلاحات نقش داشته باشند، بلکه تنها سیاستمداران و اصلاحگران غربی و شرقی می‌توانند دست به این کار بزنند. آنان فراموش کرده‌اند که مهم‌ترین مراحل اصلاح عبارت است از تربیت فرد و خانواده؛ زیرا تنها اصلاحات هرمی است که می‌تواند جامعه‌ای عینی و راستین بیافریند، اما در اینجا پرسشی مطرح می‌شود که: اصلاحات از کجا صورت می‌پذیرد؟ 

پاسخ این پرسش را در قرآن کریم می‌یابیم «بگو: آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق راهنمایی کند؟ بگو: خداست که به سوی حق راهنمایی می‌کند. پس آیا کسی که خود به حق راهنمایی می‌کند سزاوار‌تر است که از او پیروی شود یا کسی که بدون راهنمایی خود نمی‌تواند راه بیابد؟ پس شما را چه شده است و چگونه داوری می‌کنید؟» 

پس تنها خداوند است که به سوی اصلاح‌گری راهنمایی می‌کند. این اصلاح‌گری نیز در حق نمود یافته است که تمام نمادهای نیکی و رستگاری را در بر می‌گیرد و تنها خداست که روش اصلاحگری را در اختیار دارد و در این روش است که کلیه پایه‌های راستین اصلاح‌گری کمال می‌یابند. 

کسی که کتاب خدا را ورق بزند ده‌ها آیه را خواهد یافت که در سطح فرد و جامعه، ایمان و اصلاح را با هم پیوند می‌دهند. 

اصلاح‌گری در متعالیترین شکل‌های خود که از هر گونه منافع شخصی تهی است، در این فرموده خداوند تجلی یافته است: «هر‌گاه رستاخیز برپا شد و در دست کسی از شما نهالی بود، اگر می‌توانست پیش از برپایی‌اش آن را بکارد، بایستی چنین کند.» 

در این حدیث رهنمودی نبوی برای کسی است که ناظر برپایی قیامت است و یقین دارد که آن‌قدر زنده نخواهد ماند تا از نهال خود بهره ببرد، با این وصف پیامبر (ص) او را به اصلاح زمین با کاشتن نهال، سفارش می‌کند. 

راستی اگر ما شالوده‌های اصلاح‌گری را از کتاب خدا و پیامبر (ص) نگیریم، کسی که شرق‌شناسان درباره‌اش گفته‌اند: «او در‌‌ همان حال که چای می‌نوشد، می‌تواند همه مشکلات جهان را رفع کند.» از کجا خواهیم گرفت؟ 

تصاویر قرآنی 

یاری کردن حق نوعی اصلاح‌گری است: «و از دور دست شهر مردی که می‌دوید آمد و گفت:‌ای قوم من، از فرستادگان پیروی کنید.» از نقطه‌ی دور دست شهر نجاری می‌آید تا به حقانیت سه پیامبری که خدا فرستاده، گواهی دهد. او نگفت که من نجار هستم و از پیام پیامبران هیچ درکی ندارم، بلکه با تأکید گفت: «ای قوم من، از فرستادگان پیروی کنید.» 

این رخداد از بس اهمیت داشت در قرآن از آن سخن رفت تا هر یک از اعضای جامعه خود را با آن نجار مقایسه کند که دوان دوان از دوردست شهر برای یاری حق آمد. 

پیامبر خدا، شعیب نیز به اصلاحگری فراخواند تا ایمان کامل شود. فرمود: «در زمین تبهکارانه فساد نکنید، آنچه خدا باقی می‌گذارد برایتان بهتر است اگر با ایمان هستید و من نگهبان شما نیستم.» بخش اخیر آیه، بیانگر اختیار و آزادی انسان است، زیرا اصلاح‌گری با اختیار خود فرد صورت می‌پذیرد و با زور و اکراه صورت نمی‌پذیرد. برای اینکه شعیب یکی از افراد جامعه بود و بر آنان حکومت نمی‌کرد. 

فراخوانی اصلاح‌گرانه به زبان نوح (ع) نیز در قرآن آمده است: «پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، براستی که او آمرزنده است. باران را بر شما فروریزان فرو می‌فرستد و شما را با اموال و فرزندانی کمک می‌کند و برایتان باغ‌هایی قرار می‌دهد و برایتان رود‌هایی قرار می‌دهد.» این آیات تأکید دارند که اصلاح‌گری در آخرت خلاصه نمی‌شود. عظمت این دین در آن است که مصالح دنیا را با آخرت پیوند می‌دهد. هرگاه آدمی ‌احساس محرومیت از روزی کرد، بایستی آمرزش بخواهد و از خود بپرسد: آیا در حق خداوند دچار خطا شده‌ام؟ 

ثمره‌ی اصلاح‌گری

قرآن برایمان تبیین کرده است که اصلاح‌گری تنها راه رهایی از تباهی دنیا و آخرت است. خداوند فرموده است: «و پروردگارت قریه‌ها را به سبب ظلمی تباه نمی‌کند، در حالی که مردمش اصلاح‌گر باشند.» 

این آیه قاعده‌ای عام و سنتی کیهانی را تبیین می‌کند که اصلاح‌گری ضرورتی ناگزیر برای رهایی قریه‌ها و شهر‌ها از تباهی است. آیه‌ی فوق پس از این فرموده‌ی خداوند آمده است: «چرا در میان مردمانی که پیش از شما بودند –جز اندکی از میان آنان که نجاتشان دادیم– خردمندانی نبودند تا مردمان را از فساد کردن در زمین بازدارند و ستمکارانه در پی آسودگی و لذات دنیوی رفتند و گناهکار بودند.» 

قرآن از فرجام ستم و تبهکاری در زمین بر حذر می‌دارد و یادآور می‌شود که فرجام آن تباهی است. می‌فرماید: «و مردمان پیش از شما را چون ستم کردند و پیامبرانشان با دلایل روشن نزد آنان آمدند، تباه کردیم. آنان ایمان نمی‌آورند. مردمان تبهکار را چنین کیفر می‌دهیم.» 

پاره‌ای از ثمرات اصلاح‌گری

۱- خشنودی خداوند

در هر جنبش و آرامشی، خداوند مقصود و غایت ماست: «بگو: براستی که نماز و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خداوند است که پروردگار جهانیان است.» خداوند به فضل خود بر ما منت می‌گذارد و در آخرت به ما پاداش می‌دهد و در دنیا فزونی. 

۲- رهایی خود

ما همه سوار یک مرکب هستیم. اگر آدم خردمند آدم تبهکار را باز ندارد، تباهکار و خردمند هر دو تباه خواهند شد و بلای همگانی بر همه فرود خواهد آمد. شواهد در این مورد بسیار است: «و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمکاران نمی‌رسد.» پیامبر (ص) خود نیز مثال آن گروه را آورده که سوار بر کشتی بودند... 

۳- صلاح فرزندان

با صالح بودن پدران، فرزندان در فضایی صالح و جامعه‌ای سودمند خواهند زیست. خداوند می‌فرماید: «و پدر آن دو [آدمی] صالح بود.» 

۴- پایان یافتن مخاصمات و مشکلات داخلی جامعه

هر‌گاه کسی با حقوق و وظایف خود آشنا شود و با «وجدان درونی» تربیت شود، منازعات پایان خواهند یافت. چنان که در دوره‌ی خلافت ابوبکر صدیق (رض)، عمر فاروق (رض) قاضی بود و در یک سال تمام، حتی یک نفر به او شکایت نبرد. 

۵- سرازیر شدن خیرات و برکات بر انسان و هستی

این موضوع را این فرموده‌ی خداوند مورد تأکید قرار می‌دهد: «و اگر مردمان قریه‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند. البته [ما درهای] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم.» 

حادثه‌ای که در زمان پنجمین خلیفه‌ی راشد رخ داد، دلیل عینی و تاریخی این موضوع است. در آن زمان خیرات و برکات همه‌گیر شدند و حتی طی چند ماه درندگان بیابان نیز از آن بهره‌مند شدند. براستی آیا امت، مقصود پروردگار را از اصلاح‌گری او درخواهد یافت تا خود از تباهی رهایی یابد و خیرات و برکات همه جا را در بر گیرند؟